loading...
پـورتـال خوانـدنی ها , سبک زندگی ,علمی و پزشکی , مذهبی ,گالری عکس هنرمندان, پرتال تفریحی
سمیرا بازدید : 460 چهارشنبه 18 تیر 1393 نظرات (0)
روایت حضرت علی (ع)

روایت حضرت امیرالمؤمنین (ع) در مورد گروهک "داعش"
♥•٠·
حضرت امیر المومنین علی علیه السلام 1400 سال پیش فرمودند: "إذا رأیتم الرایات السود فالزموا الأرض ولا تحرکوا أیدیکم ولا أرجلکم ثم یظهر قوم ضعفاء لا یُوبه لهم قلوبهم کزُبَر الحدید هم أصحاب الدولة لا یفون بعهد ولا میثاق یدعون إلى الحق ولیسوا من أهله "أسماؤهم الکنى ونسبتهم القرى” حتى یختلفوا فیما بینهم ثم یؤتی الله الحق من یشاء..." (1)

ترجمه: زمانی که پرچم های سیاه را دیدید از جای خود حرکت نکنید - به این معنا که دعوت آنان باطل است و نباید به کمک آنان بشتابید - سپس قومی ضعیف ظاهر می شوند که قلب هایشان مانند براده های آهن سخت است، آنها وفادار به هیچ عهدی نیستند، به حق فرا می خوانند در حالیکه از آن نیستند، اسامی شان، کنیه و نسبت هایشان از نام شهرها گرفته شده؛ تا اینکه در بین خود اختلاف نظر پیدا می کنند و خداوند خداوند اهل حق – هر کسی که بخواهد- را ظاهر می سازد..."

گفته می شود این سخن که مفهوم آن تماما با تروریست های "داعش" منطبق است کسانی که پرچم های سیاه دارند، اسامی شان، کنیه است مانند "ابو مصعب، ابوالبراء و..." و نسبت هایشان به شهرها می رسد مانند "البغدادی، الحرانی و..." .

شایان ذکر است، حدیث فوق در کتاب "احقاق الحق و ازهاق الباطل" ذکر شده است.
سمیرا بازدید : 541 یکشنبه 15 تیر 1393 نظرات (0)

 

روایت حضرت امیرالمؤمنین (ع) در مورد گروهک "داعش"



این سخن که مفهوم آن تماما با تروریست های "داعش" منطبق است کسانی که پرچم های سیاه دارند، اسامی شان، کنیه است مانند "ابو مصعب، ابوالبراء و..." و نسبت هایشان به شهرها می رسد مانند "البغدادی، الحرانی و..." .

 
سمیرا بازدید : 1114 جمعه 13 تیر 1393 نظرات (0)

 

ماجرای سر بریدن یک پاسدار جلوی پای عروس و داماد!

به همراه دو نفر از همرزمانم بدست اشرار اسیر شدیم،
آنها از لحاظ تیپ شخصی از من قدری بزرگ تر بودند،
اما من یک جوان نورسته محسوب می شدم.
چشم‌های ما را بستند و ما را به نقطه‌ائی نامعلوم بردند.
وقتی چشم باز کردم دیدم در یک دخمه‌ائی مانند بازداشتگاه
محلی اشرار تنها اسیرم، دخمه ائی که بی شباهت به یک آشیانه روباه نبود.
بوی نامطبوع نگذاشت شب تا صبح چشم روی هم بگذارم.
صبح آمدند و چشم های من را بستند،
گفتند می بریم تو را نزد جناب خان، تا تکلیفت را روشن کند.
در نزدیکی های اقامتگاه خان که به نوعی مقر شان هم محسوب می شد،
صدای ساز و دهل و عروسی می آمد. عروسی آنها یک جوری خاص بود.
وارد محفل عروسی خان شدیم. دست های من را از پشت بستند،
چشم های من را باز کردند. دو شرور گردن کلفت، سبیل گنده، شبیه به یک یک گاومیش، چاق و بد هیبت در جایگاه مخصوص نشسته بودند.
قلیان خان، در قیل و قال عروسی و صدای دهل در هم پیچیده بود،
خان بد هیبت، چشم های گنده خاصی داشت،
شکل یک گراز وحشی را می ماند.
مرا مثل یک بره انداختند جلوی پای خان، خان نگاهی به من انداخت،
گفت: تو پاسدار خمینی هستی!
بعد ناگهان نیم خیز و با فریادی چون ناله یک گاو میشی
که در باتلاقی گیر افتاده باشد از ته دل فریاد کشید:
پاسدار خمینی، پاسدار خمینی.
هر بار که این کلمه پاسدار خمینی را تکرار می کرد،
با شلاق چنان می کوبید روی سرو شانه ام.
که انگار یک فیل لعنتی پشتک زده روی هیکلم،
بعد در لابلای غیظ و فریاد و کتک کاری اش
با صدای بلند«چیزی گفت» که دل من هوری فرو ریخت،
فریاد کشید من امروز میخواهم «یک پاسدار خمینی را جلوی پای عروس و داماد قربانی» کنم.



گیج و سرگردان در درون که یعنی چی؟
با خودم در همان لحظه فکر کردم که من برای همیشه در تاریخ ماندگار خواهم شد.
وقتی این حرف را زد گوش هایم سرخ شد.
خان گفت: ترسیدی؟
سکوت کردم. یک شرور با یک کلاشینکف روی سرم ایستاده بود
با کوچکترین حرکت من با نوک کلاش می کوبید توی سرم.
من توی دلم یک آخ می گفتم و بعد لعنت بر خان و دارو دسته اش.
آن روز تازه جنگ شروع شده بود و خان مسرور از تجاوز صدام
به کشورمان بلند بلند می خندید و به خودش وعده می داد که چند روز دیگر صدام مهمانش خواهد شد.
من ناخواسته خنده ام گرفت. خان عصبانی شد.
جلاد هایش را صدا زد که چشم های من را ببندند تا عروس داماد از راه برسند.
مدتی گذشت و عروس داماد هم از راه رسیدند،
جمعیت زیادی آمده بودند، بیشترشان هم مسلح به اسلحه کلاشیکف بودند.


من دیگر ختم خودم را خواندم. خودم را به دست خدا سپردم
و گفتم در این غربت، هر چه خودت میدانی....
با ورود عروس داماد، چشم های ام را باز کردند
و کاسه ائی آب آوردند. آب که آوردند یقین پیدا کردم
و ناگهان لب هایم خشک شد. ترک برداشت.
مانند یک بره با دست های بسته جلوی پای عروس داماد انداختند،
فکر کردم حالا دیگر کار جهان من، اینجا با شهادتم پایان خواهد گرفت.
اصلا نترسیدم، اما تیزی کارد که بر حنجره ام نشست،
حس غریبی بهم دست داد، اشک از چشم های
من قطره قطره پای عروس داماد روی زمین چکید
زمین خیس اشک من شد، نه از ترس و وحشت، یک حس غریبی دلم را گرفت.
صحنه عجیبی نمایان شد، سکوت سنگینی فضا را فرا گرفت.
قصاب به موهایم چنگ انداخته، کارد بر گلوی ام، منتظر دستور خان مانده است.

ناگهان عروس فریاد کشید، با همان لحن خاص محلی خودشان گفت:
من این پاسدار خمینی را می خرم.
داماد نگاهی به عروس انداخت. داماد تسلیم شد.
خان تسلیم شد، قصاب کارد را از گلوی من برداشت.
من سرم را پائین انداختم. خان دستور داد چشم های من را بستند
و عقب یک تویتا انداختند.
خان گفت: یک بار دیگر به چنگ من بیفتی تو را آتش میزنم.
از بلوچستان بیرون برو، بعد مرا بردند و در نقطه ائی کور در منطقه خاش رها کردند.
سردار صادق مکتبی، فرمانده گردان حمزه سید الشهداء(ع) چند سال بعد از عملیات والفجر هشت در هنگام وضو به شهادت رسید.

 

خبرگزاری دفاع مقدس

 

سمیرا بازدید : 490 پنجشنبه 29 خرداد 1393 نظرات (0)

داعش از اهل سنت هستند و نباید شیعیان و مردم عراق بر علیه آن ها بجنگند و هر تیری که از هر تفنگی بر علیه داعش خارج شود به اختلافات مذهبی شیعه و سنی کمک خواهد کرد.
همزمان با ورود گروه تروریستی "داعش" به کشور عراق و اقدام به قتل و غارت مردم بی گناه این کشور، علما و مراجع مذهبی این کشور اعم از شیعه و سنی اعلام جهاد کرده اند و مردم عراق نیز با لبیک به رهنمودهای مراجع دینی، لباس رزم بر تن کرده و به مصاف تروریست ها رفته اند.

 

 

در این میان فتوای حضرت "آیت الله سیستانی" از مراجع بزرگ عراق توانست جلوه خاصی را به این قیام عمومی علیه این داعش بدهد، به طوری که در چند روز اخیر، ثبت نام جوانان عراقی به اوج خود رسید و ارتش عراق با هماهنگی و همدلی مردم و عشایر، توانست ضربات سهمگینی را به تروریست های بعثی-تکفیری وارد سازد.

 

 

اما این روزها بعضی از سایت های ضد انقلاب در تلاش هستند که فتوای آیت الله سیستانی را وارونه جلوه داده و آن را در راستای اختلاف افکنی میان شیعه و سنی قرار دهند. در حالیکه مفتی اعظم اهل سنت عراق نیز به تبعیت از مراجع دینی شیعه، مشخصا اعلام جهاد کرده است.

 

 

نکته جالب در این سایت ها، دلسوزی این رسانه های عمدتا ضددینی و ضدانقلابی و عوامل پشت پرده آن برای گروهگ تروریستی داعش است، به گونه ای که معتقدند داعش، گروهی از اهل سنت است و نباید شیعیان و مردم عراق علیه آن ها وارد جنگ شوند و هر تیری که از هر تفنگی بر علیه داعش خارج شود به اختلافات مذهبی شیعه و سنی کمک خواهد کرد.

 

 

این ادعا در حالی است که این رسانه ها و وب سایت ها تاکنون جبهه گیری مشخصی علیه دین و مذهب داشته اند و همواره گزارش هایی علیه اسلام و در یک کلام "دین" منتشر می کنند و کتاب خدا و احکام آسمانی را به سخره می گیرند.

 

 

از سوی دیگر، مردم اهل سنت عراق و همچنین علمای اهل سنت این کشور از این گروهک تروریستی اعلام بیزاری جسته اند و اقدامات آنان را غیرشرعی و غیرانسانی و اسلامی دانسته و خواهان مبارزه و قیام علیه تروریست ها شده اند.

 

 

همزمان با درگیری ها میان نیروهای ارتش عراق و جبهه بعثی-تکفیری بود که سخنگوی دفتر فرمانده کل نیروهای مسلح عراق شبکه بی بی سی انگلیس را به انتشار گزارشهای ساختگی و دروغ پراکنی متهم کرد و از این شبکه خواست در سیاستهای رسانه ای خود در قبال عراق بازنگری کند.

 

نوری مالکی نیز از این رسانه ها به عنوان "دروغگو" یاد کرد.

 

اینجاست که اهداف پشت پرده این وب سایت های ضدانقلاب روشن می شود. این رسانه ها دلشان برای کسانی می سوزد که به طور وحشیانه مردم بی گناه عراق را به قتل می رسانند و از قتل و غارت خود عکس گرفته و با افتخار منتشر می کنند.

 

 

 

 

 

گرد اوری : گروه سیاسی ترفند-.html" title="فان ام سی" target="_blank">فان ام سی

منبع:باشگاه خبر نگاران

اطلاعات کاربری
نظرسنجی
بازیگر زن مورد علاقه شما ؟
آمار سایت
  • کل مطالب : 1414
  • کل نظرات : 640
  • افراد آنلاین : 40
  • تعداد اعضا : 146
  • آی پی امروز : 385
  • آی پی دیروز : 30
  • بازدید امروز : 1,560
  • باردید دیروز : 2,442
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 4,577
  • بازدید ماه : 4,577
  • بازدید سال : 16,545
  • بازدید کلی : 2,371,983