این سکانس ها واقعی بود
من به همراه خانواده ام در کشور چین، شهر پکن زندگی می کنم. یک خواهر دارم که در لندن مدیریت بازیگانی خوانده و به پکن برگشته و یک برادر که کوچکترین بچه خانواده است و در حال حاضر در چین درس می خواند. زمانی که قرار شد من برای تحصیل به تهران بیایم مادر و پدرم خیلی دلتنگی کردند اما به خاطر پیشرفت من سعی کردند ناراحتی شان را نشان ندهند تا این دلتنگی شان جلوی پیشرفتم را نگیرد.
از روزی که به تهران آمدم هر دو روز یک بار با خانواده ام تماس می گیرم و جویای احوالشان می شوم. وقتی با من صحبت می کنند، خیالشان راحت می شود که حالم خوب است و درسم را می خوانم. شاید برایتان جالب باشد بدانید که در «پایتخت 3» در سکانس هایی که پخش شد، مقابل دوربین به صورت واقعی با خانواده ام حرف می زدم و واقعا پشت خط تلفن، مادر و پدرم بودند.
در پکن در مقابل دوربین رفتم
پیش از اینکه به پروژه «پایتخت 3» دعوت شوم در کارهای تصویری و هنری فعالیت داشتم. در چند برنامه تلویزیونی در شبکه های پربیننده پکن کار کردم. از سن 25 سالگی با دوربین و برنامه های تلویزیونی آشنا شدم اما هرگز فکر نمی کردم روزی در ایران آن هم در شهر تهران مقابل دوربین یکی از کارگردان های مطرح سینما و تلویزیون بروم. این موضوع برایم هیجان انگیز بود.
ادامه متن وتصاویر در ادامه مطلب